لغت نامه دهخدا
آصره. [ ص ِ رَ ] ( ع اِ ) ج ِ اِصار. میخهای طناب. || زنبیلها. || چادرهائی که در آن گیاه پر کنند. || ثقلها. بارها. || گناهان. || عهدها. پیمان ها. || سوراخها ( در گوش ). || سوگندان بطلاق زن یا آزادی بنده. || نذرها.
( اصرة ) اصرة. [ اَ ص ِرْ رَ ] ( ع اِ ) ج ِ صِرار. ( قطر المحیط ) ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). ج ِ صَرار. ( ناظم الاطباء ). رجوع به صِرار و صَرار شود.
پیشنهاد کاربران
آصِره: ۱. خویشی، خویشاوندی ۲. بازوبند؛ پاچه - بند
آصِره: [گردآورواژه] ۱. میخهایِ ریسمان ۲. زنبیلها ۳. بارها ۴. گناهان ۵. پیمانها ۶. سوراخهایِ گوش ۷. ( در دین ) قربانی، نذر
آصِره: [گردآورواژه] ۱. میخهایِ ریسمان ۲. زنبیلها ۳. بارها ۴. گناهان ۵. پیمانها ۶. سوراخهایِ گوش ۷. ( در دین ) قربانی، نذر