اصرم شقری

لغت نامه دهخدا

اصرم شقری. [ اَرَ م ِ ش َ ق َ ] ( اِخ ) صحابی است. ( منتهی الارب ). کسی که پیامبر ( ص ) او را به تفاؤل زرعة نامید. صحابی است. ( تاج العروس ). و صاحب الاصابة آرد: اسامةبن اخدری تمیمی شقری... نزیل بصره بود، ابن حبان گوید در حالی که اسلام آورده بود نزد حضرت رسول ( ص ) رفت - انتهی. و او را حدیثی است از روایت بشیربن میمون از وی گفت : تیره ای ( حیی ) از قبیله شقره نزد پیامبر ( ص ) آمد و در میان ایشان مرد تنومندی بود او را اصرم میگفتند که بنده ای حبشی خریده بود، پس گفت : ای رسول خدا او را نام گذار و بخوان. وی را گفت : نام تو چیست ؟ گفت اصرم. پیامبر گفت : بلکه زرعة او را برای چه میخواهی ؟ گفت برای چوپانی. آنگاه انگشتان او را گرفت و گفت : او عاصم است. حدیث وی را ابوداود و حاکم در المستدرک تخریج کرده اند. و ابن سکن گفت او را جز این حدیث ، حدیث دیگری نیست و طبرانی نیز بهمین سان آنرا تخریج کرده است و از روایت دیگری از بشیر از اسامة از اصرم آمده است که گفت گفتم : ای رسول خدا من بنده تازه ای خریدم. ( از الاصابة ج 1 ص 29 ).

فرهنگ فارسی

صحابی است . کسیکه پیامبر ( ص ) او را بتفاول زرعه نامید صحابی است .

پیشنهاد کاربران

بپرس