اصراب. [ اِ ] ( ع مص ) دادن و شیر ترش خورانیدن کسی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). اصراب مال کسی را؛ دادن مال را به وی. ( ناظم الاطباء ). اصراب مال به کسی ؛اعطای آن به وی. ( قطر المحیط ) ( از اقرب الموارد ). اصراب. [ ] ( اِخ ) شهری بود میان مرو و بلخ. رجوع به نزهةالقلوب مقاله 3 ص 179 شود.