اصده

لغت نامه دهخدا

( آصده ) آصده. [ ص ِدَ ] ( ع اِ ) اِصاد. گوِ آب میان کوهها. || ( مص ) برابر کردن دو چیز با یکدیگر. ( شرح قاموس ).
( اصدة ) اصدة. [ اُ دَ ] ( ع اِ ) پیراهن کوچکی که در زیر جامه پوشند. ج ، اُصَد، اِصاد. ( اقرب الموارد ).و آنرا دختران خردسال پوشند. یا صدرة است. ( از قطر المحیط ). رجوع به صدرة شود. شاماک. ( تاج المصادر بیهقی ). اصیدة. ( قطر المحیط ). رجوع به اصیدة شود. مؤصدة. ( قطر المحیط ). رجوع به مؤصدة شود. پیراهن کوچک دختران خردسال یا پیراهن کوچک که زیر جامه پوشند. ( آنندراج ). پیراهن خرد. ( مهذب الاسماء ) ( منتهی الارب ). پیراهن کوتاه که زیر جامه پوشند. ( منتهی الارب ). || شتران خردسال. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

اصدة. [ اِ دَ ] ( ع اِ ) مجتمع قوم. ج ، اِصَد. ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ). جای جمع شدن قوم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

اصدة. [ اَ ص ِدْ دَ ] ( ع اِ ) ج ِ صِداد. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). رجوع به صِداد شود.

پیشنهاد کاربران