اصدران. [ اَ دَ ]( ع اِ ) ( بصیغه تثنیه ) دو رگند زیر صدغین. ( منتهی الارب ). دو رگ بمیان دنبال چشم و گوش. و به «ز» و «س » ( اَزدران. اَسدران ) لغتان فیهما. ( مهذب الاسماء ). نام دو رگ باشد زیر دو صدغ و آن دو را اصدغان نیز گویند. ( از بحر الجواهر ). دو رگ باشند در زیر دو صدغ. ( ازقطر المحیط ). || جاء یضرب اصدریه ؛ ای فارغاً خاسراً؛ آمد در حالی که فارغ بود. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). جاء یضرب اصدریه ؛ ای فارغاً، و بقولی شادمان و در حال غرور چنانکه نمیدانست اصدران وی کجاست. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به اصدغان شود.