لغت نامه دهخدا
اصدار. [ اَ ] ( اِخ ) مواضعی است به نعمان الاراک نزدیک مکه که از آنها عسل صادر میکنند و مراد از آن صدور وادی است. ( از اصمعی ) ( معجم البلدان ). و رجوع به مراصدالاطلاع شود.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - باز گردانیدن روانه کردن گسیل داشتن فرستادن . ۲ - صادر کردن ورقه یا حکم یا ابلاغی .
مواضعی است به نعمان الاراک نزدیک مکه که از آنها عسل صادر میکنند و مراد از آن صدور وادی است .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. بازگردانیدن.
پیشنهاد کاربران
در حقوق به معنای صادر شدن حکم یا رأی قطعیِ دادگاه است .
اصدار در عرفان نظری به مفهوم فرستادن و آشکار ساختن امری ست . نظر به اقانیم سه گانۀ مطرح شده
در فلسفۀ عرفانی پلوتین دارد . هستی زادۀ سه اقنوم واحد و عقل و نفس می باشد . از واحد ، عقل کل
صادر شده است و از عقل کل، نفس کل .
در فلسفۀ عرفانی پلوتین دارد . هستی زادۀ سه اقنوم واحد و عقل و نفس می باشد . از واحد ، عقل کل
صادر شده است و از عقل کل، نفس کل .