دیکشنری
مترجم
بپرس
اصخر
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
اصخر. [ اَ خ َ ] ( ع ص ) مرد اصخرروی ؛ وقیح. پررو. بیشرم. ( از اقرب الموارد از تاج العروس ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک