اصحیمام

لغت نامه دهخدا

اصحیمام. [ اِ ] ( ع مص ) زرد شدن گیاه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). زرد شدن گیاه یا درآمیختن سیاهی سبزی آن به زردی. از اضداد است. ( از اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ). || نیک سبز گردیدن گیاه.از لغات اضداد است ، یا سیاهی سبزی آن زردی آمیخته شدن . ( منتهی الارب ). شدت یافتن سبزی گیاه. || اصحیمام زمین ؛ تغییر یافتن گیاه آن. ( قطر المحیط ) ( از اقرب الموارد ). متغیرشدن گیاه زمین. ( منتهی الارب ). || پشت دادن یا رفتن باران زمین. ( از اقرب الموارد ). رفتن و پشت دادن باران زمین. ( منتهی الارب ) . || اصحیمام زرع ؛ سرما زدن کشت یارو به خشکی نهادن آن. ( از اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ). سردی زده شدن زراعت و خشک شدن گرفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || زرد شدن. ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران