اصحاف

لغت نامه دهخدا

اصحاف. [ اِ ] ( ع مص ) اصحاف کتاب را؛ قرار دادن صحیفه ها در آن. ( از اقرب الموارد ). فراهم آمدن نامه ها و فراهم آوردن ، یقال : اُصْحِف َ الشی ( مجهولاً )؛ اذا جمعت فیه الصحف و منه المصحف. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). اصحاف چیزی ؛ جمعکردن صحیفه های بسیار در آن. ( تاج المصادر بیهقی ).

فرهنگ فارسی

اصحاف کتاب را قرار دادن صحیفه ها در آن . فراهم آمدن نامه ها و فراهم آوردن . یا اصحاف چیزی جمع کردن صحیفه های بسیار در آن .

پیشنهاد کاربران

بپرس