اصبهان
لغت نامه دهخدا
اصبهان. [ اِ ب َ ] ( اِخ ) ابن فلوج بن لنطی بن یونان بن یافث یا فلوج بن سام بن نوح. کسی بود که شهر اصفهان به وی منسوبست. ( از تاج العروس ).
اصبهان. [ اِ ب َ ] ( اِ ) اصفهان. پرده ایست از موسیقی. ( دزی ج 1 ص 26 ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
اصبهان : اسپهان ، اسپهان ، اصفهان . معرب واژه ی " اسپَهان بوده که اعراب مسلمان فاتح اصفهان آن را به کار می برده اند و اسپهان عصر ساسانی شامل دو قصبه نزدیک به هم و روستاهای پیرامون آن دو بود که شامل یهودیه
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
و شهرستان می شد. اعراب به شهرستان مدینه می گفتند و یهودیه اکنون از افواه عمومی مردم اصفهان بیرون رفته و به جای آن از جوباره استفاده می شود که در عصر ساسانی از روستاهای تشکیل دهنده ی یهودیه بوده است. در کتاب های عربی تا قرن هشتم از واژه ی " اصبهان " استفاده می شده ولی در کتاب های فارسی از اصفهان استفاده می شده و هر دو مُعِرَّب اسپهان بوده است. و چون این شهر در مرکز ایران و پادگان سپاه ساسانی بوده است آن را اسپهان یا سپاهان می خوانده اند.