[ویکی فقه] اصالةالصحة. شیخ انصاری چهار قاعده را مطرح کرده است.دراین قواعد،این بحث مطرح شده است که آیا استصحاب، بر این قواعد، مقدم است یابرعکس.این چهار قاعده عبارت است از؛قاعده ی ید، قاعده ی تجاوز، اصالةالصحةو قرعة.
۱.ما به الاشتراک؛ هر دو حمل بر صحت می شوند (اثر شرعی بر هردو بار می شود). ۲.ما به الامتیاز؛ مجرای شک در قاعده ی تجاوز>>فعل النفس (عمل خود)،اما مجرای شک دراصالة الصحة>> فعل غیر،است. -تذکر: قاعده ی اصالة الصحة فی فعل الغیر،در کلمات قدماء وجود ندارد و غالبا در کلمات متاخرین مطرح شده است. معانی اصالةالصحة اصالة الصحة فی فعل الغیر دو معنا دارد. ← حسن المعاشرة مع الناس این قاعده بیانگر یک قانون اخلاقی است یعنی خوش بینی و خوشرویی با مردم اعتقادا، لسانا و عملا. طبق فرموده ی رسول خدا(ص):«انکم لا تسعون الناس باموالکم فسعوهم باخلاقکم؛ یعنی شما نمی توانید به وسیله ی مال، مردم را جلب کنید اما می توانیم به وسیله ی اخلاق خوب این کار را بکنید» -بسیاری از ادله ی اقامه شده توسط شیخ انصاری در رسائل مربوط به این معناست؛ ایات: ۱.«وَ إِذْ أَخَذْنا میثاقَ بَنی إِسْرائیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ ... وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنا» در این آیه به عبارت (قولوا للناس حسنا) استدلال شده است.(قولوا) گاه به معنای گفتارو گاه به معنای اعتقاد است. ۲.«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً» دستور داده که بدگمان نباشیم زیرا اگر بدگمان باشیم دنبال تحقیق می رویم و در نتیجه به غیبت مبتلا می شویم. ۳.«فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشی» روایات: ۱.«ضَعْ أَمْرَ أَخِیکَ عَلَی أَحْسَنِهِ حَتَّی یَأْتِیَکَ مَا یَغْلِبُکَ مِنْهُ وَ لَا تَظُنَّنَّ بِکَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخِیکَ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِی الْخَیْرِ مَحْمِلًا» ۲.«إِذَا اتَّهَمَ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ انْمَاثَ الْإِیمَانُ مِنْ قَلْبِهِ کَمَا یَنْمَاثُ الْمِلْحُ فِی الْمَاءِ» ۳.امام کاظم علیه السلام به محمد بن فضیل می فرماید:«یَا مُحَمَّدُ کَذِّبْ سَمْعَکَ وَ بَصَرَکَ عَنْ أَخِیکَ فَإِنْ شَهِدَ عِنْدَکَ خَمْسُونَ قُسَامَةً» یعنی اخذ قول یک نفرورد قول پنجاه نفر(برداشت پنجاه نفر اشتباه است هرچند آنها به عقیده ی خودشان همه راست می گویند). ← عمل صحیح یترتب علیه الاثر مانند: -خواندن نماز میت توسط مومن وشک در صحت یا فساد ان>>ان شاء الله صحیح خواند و از ذمه ی من ساقط شد. -راهن از مرتهن اجازه فروش مرهونه رابرای پرداخت بدهی بگیرد سپس مرتهن بدون اطلاع راهن از اجازه اش بر گردد. مطابق معنای اول>>بیع قبل و بعد از رجوع هردو حسن است زیرابایع جاهل بود و نمی دانست مرتهن از اجازه اش برگشته است. طبق معنای دوم>>فقط اثر بر بیع در صورتی بار است که قبل از انصراف مرتهن از اجازه باشد. استدلال بر معنای دوم ۱.السیرة العقلائیه:عقلای عالم اگر درباره ی افعال غیر که عالم و مختار است شک کنند آن را بر صحت حمل می کنند.مثلا ماشین خریداری شده ازکارخانه و یا دارویی که داروخانه برای ما می سازد و امثال آن اصالة الصحه جاری می شود. ۲.السیرة العملیة بین الفقهاء:تمامی فقها فعل مسلم را بر صحت حمل می کنند. اگر این قاعده از دست فقیه گرفته شود نظام مختل می شود و مردم دچار عسر و حرج می شوند.مثلا نماز خواندن انسانی بر میت که نمی دانیم چهار تکبیر گفته است یا پنج >> حمل بر صحت می کنیم. صحت عقدی که عاقد می خواند و یا گوشت خریداری شده از بازارکه نمی دانیم ذابح(ذبح کننده)،اوداج اربعه را بریده است یا نه.
۱.ما به الاشتراک؛ هر دو حمل بر صحت می شوند (اثر شرعی بر هردو بار می شود). ۲.ما به الامتیاز؛ مجرای شک در قاعده ی تجاوز>>فعل النفس (عمل خود)،اما مجرای شک دراصالة الصحة>> فعل غیر،است. -تذکر: قاعده ی اصالة الصحة فی فعل الغیر،در کلمات قدماء وجود ندارد و غالبا در کلمات متاخرین مطرح شده است. معانی اصالةالصحة اصالة الصحة فی فعل الغیر دو معنا دارد. ← حسن المعاشرة مع الناس این قاعده بیانگر یک قانون اخلاقی است یعنی خوش بینی و خوشرویی با مردم اعتقادا، لسانا و عملا. طبق فرموده ی رسول خدا(ص):«انکم لا تسعون الناس باموالکم فسعوهم باخلاقکم؛ یعنی شما نمی توانید به وسیله ی مال، مردم را جلب کنید اما می توانیم به وسیله ی اخلاق خوب این کار را بکنید» -بسیاری از ادله ی اقامه شده توسط شیخ انصاری در رسائل مربوط به این معناست؛ ایات: ۱.«وَ إِذْ أَخَذْنا میثاقَ بَنی إِسْرائیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ ... وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنا» در این آیه به عبارت (قولوا للناس حسنا) استدلال شده است.(قولوا) گاه به معنای گفتارو گاه به معنای اعتقاد است. ۲.«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً» دستور داده که بدگمان نباشیم زیرا اگر بدگمان باشیم دنبال تحقیق می رویم و در نتیجه به غیبت مبتلا می شویم. ۳.«فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشی» روایات: ۱.«ضَعْ أَمْرَ أَخِیکَ عَلَی أَحْسَنِهِ حَتَّی یَأْتِیَکَ مَا یَغْلِبُکَ مِنْهُ وَ لَا تَظُنَّنَّ بِکَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخِیکَ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِی الْخَیْرِ مَحْمِلًا» ۲.«إِذَا اتَّهَمَ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ انْمَاثَ الْإِیمَانُ مِنْ قَلْبِهِ کَمَا یَنْمَاثُ الْمِلْحُ فِی الْمَاءِ» ۳.امام کاظم علیه السلام به محمد بن فضیل می فرماید:«یَا مُحَمَّدُ کَذِّبْ سَمْعَکَ وَ بَصَرَکَ عَنْ أَخِیکَ فَإِنْ شَهِدَ عِنْدَکَ خَمْسُونَ قُسَامَةً» یعنی اخذ قول یک نفرورد قول پنجاه نفر(برداشت پنجاه نفر اشتباه است هرچند آنها به عقیده ی خودشان همه راست می گویند). ← عمل صحیح یترتب علیه الاثر مانند: -خواندن نماز میت توسط مومن وشک در صحت یا فساد ان>>ان شاء الله صحیح خواند و از ذمه ی من ساقط شد. -راهن از مرتهن اجازه فروش مرهونه رابرای پرداخت بدهی بگیرد سپس مرتهن بدون اطلاع راهن از اجازه اش بر گردد. مطابق معنای اول>>بیع قبل و بعد از رجوع هردو حسن است زیرابایع جاهل بود و نمی دانست مرتهن از اجازه اش برگشته است. طبق معنای دوم>>فقط اثر بر بیع در صورتی بار است که قبل از انصراف مرتهن از اجازه باشد. استدلال بر معنای دوم ۱.السیرة العقلائیه:عقلای عالم اگر درباره ی افعال غیر که عالم و مختار است شک کنند آن را بر صحت حمل می کنند.مثلا ماشین خریداری شده ازکارخانه و یا دارویی که داروخانه برای ما می سازد و امثال آن اصالة الصحه جاری می شود. ۲.السیرة العملیة بین الفقهاء:تمامی فقها فعل مسلم را بر صحت حمل می کنند. اگر این قاعده از دست فقیه گرفته شود نظام مختل می شود و مردم دچار عسر و حرج می شوند.مثلا نماز خواندن انسانی بر میت که نمی دانیم چهار تکبیر گفته است یا پنج >> حمل بر صحت می کنیم. صحت عقدی که عاقد می خواند و یا گوشت خریداری شده از بازارکه نمی دانیم ذابح(ذبح کننده)،اوداج اربعه را بریده است یا نه.
[ویکی فقه] شیخ انصاری چهار قاعده را مطرح کرده است.دراین قواعد،این بحث مطرح شده است که آیا استصحاب، بر این قواعد، مقدم است یابرعکس.این چهار قاعده عبارت است از؛قاعده ی ید، قاعده ی تجاوز، اصالةالصحةو قرعة.
۱.ما به الاشتراک؛ هر دو حمل بر صحت می شوند (اثر شرعی بر هردو بار می شود).
۲.ما به الامتیاز؛ مجرای شک در قاعده ی تجاوز>>فعل النفس (عمل خود)،اما مجرای شک دراصالة الصحة>> فعل غیر،است.
-تذکر: قاعده ی اصالة الصحة فی فعل الغیر،در کلمات قدماء وجود ندارد و غالبا در کلمات متاخرین مطرح شده است.
معانی اصالةالصحة
اصالة الصحة فی فعل الغیر دو معنا دارد.
← حسن المعاشرة مع الناس
۱.السیرة العقلائیه:عقلای عالم اگر درباره ی افعال غیر که عالم و مختار است شک کنند آن را بر صحت حمل می کنند.مثلا ماشین خریداری شده ازکارخانه و یا دارویی که داروخانه برای ما می سازد و امثال آن اصالة الصحه جاری می شود.
۲.السیرة العملیة بین الفقهاء:تمامی فقها فعل مسلم را بر صحت حمل می کنند. اگر این قاعده از دست فقیه گرفته شود نظام مختل می شود و مردم دچار عسر و حرج می شوند.مثلا نماز خواندن انسانی بر میت که نمی دانیم چهار تکبیر گفته است یا پنج >> حمل بر صحت می کنیم. صحت عقدی که عاقد می خواند و یا گوشت خریداری شده از بازارکه نمی دانیم ذابح(ذبح کننده)،اوداج اربعه را بریده است یا نه.
۱.ما به الاشتراک؛ هر دو حمل بر صحت می شوند (اثر شرعی بر هردو بار می شود).
۲.ما به الامتیاز؛ مجرای شک در قاعده ی تجاوز>>فعل النفس (عمل خود)،اما مجرای شک دراصالة الصحة>> فعل غیر،است.
-تذکر: قاعده ی اصالة الصحة فی فعل الغیر،در کلمات قدماء وجود ندارد و غالبا در کلمات متاخرین مطرح شده است.
معانی اصالةالصحة
اصالة الصحة فی فعل الغیر دو معنا دارد.
← حسن المعاشرة مع الناس
۱.السیرة العقلائیه:عقلای عالم اگر درباره ی افعال غیر که عالم و مختار است شک کنند آن را بر صحت حمل می کنند.مثلا ماشین خریداری شده ازکارخانه و یا دارویی که داروخانه برای ما می سازد و امثال آن اصالة الصحه جاری می شود.
۲.السیرة العملیة بین الفقهاء:تمامی فقها فعل مسلم را بر صحت حمل می کنند. اگر این قاعده از دست فقیه گرفته شود نظام مختل می شود و مردم دچار عسر و حرج می شوند.مثلا نماز خواندن انسانی بر میت که نمی دانیم چهار تکبیر گفته است یا پنج >> حمل بر صحت می کنیم. صحت عقدی که عاقد می خواند و یا گوشت خریداری شده از بازارکه نمی دانیم ذابح(ذبح کننده)،اوداج اربعه را بریده است یا نه.
wikifeqh: أصالة_الصحة