اصالح

لغت نامه دهخدا

اصالح. [ اِ ص ْ صا ل ُ ] ( ع مص ) با هم آشتی کردن و نیکوئی نمودن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). اصّلاح. اصتلاح ( اصطلاح ). تصالح. خلاف تخاصم و اختصام. ( قطر المحیط ). و رجوع به اصلاح و اصتلاح ( اصطلاح ) و تصالح شود.

پیشنهاد کاربران