اشیره

لغت نامه دهخدا

( اشیرة ) اشیرة. [ اَ رَ ] ( اِخ ) شهریست در مغرب و از آنست عبداﷲ حافظ نحوی که پدرش محمد نام داشت. ( منتهی الارب ). و این همان اشیر است. رجوع به اشیر و اشیری شود.
اشیره. [ ] ( اِخ ) مجسمه چوبی اشتورت است. در تمام کتاب مقدس به همین معنی وارد گشته الا در کتاب پیدایش. لفظ عبرانیش غیر از این وبمعنی درخت زا میباشد. قوم اسرائیل محکوم بودند که اشیره را خراب کنند ولی بسیار اوقات در انجام دادن این مأموریت سهل انگاری میکردند. ( قاموس کتاب مقدس ).

پیشنهاد کاربران

بپرس