اشگفیدن. [ اِ گ ُ دَ ] ( مص ) در عجب افتادن. ( از آنندراج ).اشگفیدن. [ اِ گ ِ دَ ] ( مص ) شکفتن گل. ( از آنندراج ) : همچون شکوفه چشم سپیدم در انتظارتا می ببندد آنچه نخست اشکفیده بود.اثیرالدین اخسیکتی ( از آنندراج ).