اشگرف
لغت نامه دهخدا
|| ( ص ) بزرگ مرتبه. مخفف آن شگرف در فارسی مستعمل است ، اما در پهلوی اشگرف با الف بود. ( فرهنگ نظام ). بزرگ و عظیم. ( رشیدی ) ( غیاث ) . ستبر و قوی و گنده و بزرگ. ( برهان ). ستبر و گنده و بزرگ. ( ناظم الاطباء ). قوی. ( غیاث ) . چست و چابک :
قصه آن آبگیر است ای عنود
که دراو سه ماهی اشگرف بود.
مولوی ( مثنوی چ نیکلسون دفتر4 بیت 2202 ).
|| قوی. ( غیاث ).
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
شگرف
بزرگ
عالی
خوب
قصهٔ آن آبگیرست ای عنود
که درو سه ماهی اشگرف بود
✏ �مولانا�
بزرگ
عالی
خوب
قصهٔ آن آبگیرست ای عنود
که درو سه ماهی اشگرف بود
✏ �مولانا�