اشکنش

لغت نامه دهخدا

اشکنش. [ اَ ک َ ن ِ / اِ ک َ ن ِ ] ( اِمص ) دیوار برآوردن. ( انجمن آرا ) ( برهان ). دیوار برآوردن و عمارت کردن. ( هفت قلزم ). برآوردن دیوار. ( رشیدی ). اشگنش. و رجوع به اشگنش شود.

پیشنهاد کاربران