لغت نامه دهخدا
اشکلک. [ اِ ک َ ل َ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان رحیم آباد بخش رودسر شهرستان لاهیجان که در 12000گزی جنوب رودسر متصل به مرکز دهستان واقع و منطقه ای جلگه ، معتدل مرطوبی و مالاریائی است. سکنه آن 715 تن میباشد که از مذهب شیعه پیروی میکنند و بزبان فارسی و لهجه گیلکی سخن میگویند. آب آن از پل رود برنج چای تأمین میشود و محصول آن ، چای و شغل اهالی زراعت است. راه فرعی به شوسه دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - چوبی است بمقدار چهار انگشت که وسط آن باریکتر از دو سر وی است و وسط آن طناب بندند و آن برای اتصال دو قطع. خیمه بکار رود . ۲ - چوبی که لای انگشتان متهمان میگذاشتند و فشار میدادند تا بجرم خود اقرار کنند .
دهی است جزئ دهستان رحیم آباد بخش رود سر شهرستان لاهیجان که در ۱۲٠٠٠ گزی جنوب رود سر متصل بمرز دهستان واقع و منطقه - جلگه - معتدل مرطوبی مالاریایی است .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. رنج و سختی.
* اشکلک دادن (کردن ): (مصدر متعدی ) [قدیمی] چوب لای انگشتان متهم گذاشتن و فشار دادن تا به جرم خود اقرار کند.
گویش مازنی
دانشنامه آزاد فارسی
اِشکِلَک
نوعی شکنجه، که ظاهراً در دورۀ قاجار مرسوم بوده است. در این شکنجه تراشه های نِی را به زیر ناخن شخص متهم فرو می برند، یا چوب هایی به قطر یک مداد، با نام اشکله، میان انگشتانِ فرد می گذارند و چندان می فشارند که متهم بر گناه خود معترف شود. شکلِ اخیر شکنجه، به ویژه در مدارس، برای تنبیه شاگردان مرسوم بود. در تداول عامه، اشکلک بر هر گونه شکنجه و آزار جسمی اطلاق می شود.
نوعی شکنجه، که ظاهراً در دورۀ قاجار مرسوم بوده است. در این شکنجه تراشه های نِی را به زیر ناخن شخص متهم فرو می برند، یا چوب هایی به قطر یک مداد، با نام اشکله، میان انگشتانِ فرد می گذارند و چندان می فشارند که متهم بر گناه خود معترف شود. شکلِ اخیر شکنجه، به ویژه در مدارس، برای تنبیه شاگردان مرسوم بود. در تداول عامه، اشکلک بر هر گونه شکنجه و آزار جسمی اطلاق می شود.
wikijoo: اشکلک
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید