اشکل
/~eSkel/
لغت نامه دهخدا
اشکل. [ اَ ک َ ] ( ع ن تف ) اشکل به ؛ یعنی مشابه تر است. ( منتهی الارب ). اشبه. شبیه تر. مانندتر. || خوشتر. ( غیاث ) ( آنندراج ). خوش صورت تر. خوشگل تر. زیباروی تر. || پوشیده تر و دشوارتر. ( غیاث ) ( آنندراج ). مشکل تر. دشخوارتر.
اشکل. [ اَ ک َ ] ( ع ص ) آن که در وی سرخی و سپیدی با هم آمیخته باشد. یا آن که در آن سپیدی مایل به سرخی و تیرگی باشد. ج ، شُکْل. ( منتهی الارب ). سرخی و سفیدی آمیخته. ( غیاث ) ( آنندراج ). || ماء اشکل ؛ آب بخون آمیخته. ( منتهی الارب ). || استری که سیاهی او به سرخی آمیخته باشد. || اشکل العین ؛ یعنی در سپیدی آن اندکی سرخی است یا شق عین او طویل است. و فی الحدیث : و کان رسول اﷲ ( ص ) اشکل العین ؛ ای فی بیاضها شی ٔمن الحمرة و قیل طویل شق العین. سرخ چشم. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مهذب الاسماء ) ( غیاث ). اشکل العین ؛ آنکه شکاف چشمش دراز باشد. ( مهذب الاسماء ). || قچقار سپیدتهیگاه. ( منتهی الارب ). آن گوسفند که تهیگاه وی سپید بود. ( مهذب الاسماء ) ( تاج المصادر ). || ( اِ ) کُنارِ کوهی. ( منتهی الارب ). سِدرِ جَبَلی.
اشکل. [ ] ( اِخ ) نام یکی از سه گروه ناحیت برطاس. ( حدود العالم ).
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - آنکه در وی سرخی و سفیدی با هم آمیخته باشد . ۲ - کسی که در سفیدی چشمش اندکی سرخی باشد .
نام یکی از سه گروه ناحیت برطاس
فرهنگ معین
(اِ کَ ) ( اِ. ) ۱ - پای بند ستور، ریسمانی که بر زانوی شتر بندند تا فرار نکند. ۲ - مکر، حیله .
(اَ کَ ) [ ع . ] (ص تف . ) مشابه تر، مانندتر.
( ~. ) [ ع . ] دشوارتر، سخت تر، مشکل تر.
( ~. ) [ ع . ] (ص تف . ) خوشگل تر، خوش صورت تر.
( ~. ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - آن که در وی سرخی و سفیدی با هم آمیخته باشد. ۲ - کسی که در سفیدی چشمش اندکی سرخی باشد.
فرهنگ عمید
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
در زبان گیلکی به معنی ساقه های برنج
اشکل:ساقه برنج. کولش:ساقه برنج، جداشده از خرمنکوب. سراچین:کاه درشت جدا شده از خرمنکوب. سپیل:کاه ریز وچسبناک، غیر قابل استفاده برای دام. خاکه کاه. خرمنکوب ( کانگا ) . کویپته:در سقف خانه های قدیمی برای جلوگیر از برف باران ساخته واستفاده می شد. ویا کولش سر. اشکل کلمه زیبای گیلکی به معنی ساقه برنج. در گیلان بسیاری از رستوران ها ودکانها
... [مشاهده متن کامل]
بنام اشکل است.
... [مشاهده متن کامل]
بنام اشکل است.
Eshkel عضله ی پشتی قسمت ران تا پشت زانو
نام چوب بلندی است جهت تکاندن گردو از درخت. در منطقه رفسنجان و سیرجان گویش میشود