اشکسته بند. [ اِ ک َ ت َ / ت ِ ب َ ] ( نف مرکب ) شکسته بند. رَدّاد. ( ناظم الاطباء ). آروبند : خواجه اشکسته بند آنجا رودکه در آنجا پای اشکسته بود.مولوی.و رجوع به شکسته بند شود.