لغت نامه دهخدا
اشکاف. [ اِ ] ( اِ ) رخنه در جسمی. مخفف لفظ مذکور شکاف اکنون مستعمل است لیکن درپهلوی همان اشکاف با الف بوده است. ( فرهنگ نظام ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) قفس. در دار که در آن لباس کتاب ظرف و غیره گذارند .
فرهنگ معین
( اِ ) [ روس . ] ( اِ. ) گنجه ، قفسة دردار که در آن ظرف ، لباس ، کتاب و مانند آن را می گذارند.
فرهنگ عمید
رخنه، چاک، شکاف.
مترادف ها
ضربت، ضرب، سیلی، بوفه، رستوران، قفسه جای ظرف، اشکاف، کافه، مشت
اشکاف، قفسه، جا رختی، موجودی لباس
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
گنجه یا کمد لباس و ظروف که داخل دیوار تعبیه می شود و درب آن از جلو باز شود
اشکاف: [اصطلاح کتابداری]در قرن اول مسیحی به گنجه یا قفسه ایی که برای قرار دادن کتاب در دیوار جاسازی می کردند اطلاق می شد.