اشک پیازی. [ اَ ک ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اشک سرخ : تا چشم تو آراسته سرنامه ناز است از دیده عشاق دهد اشک پیازی.علی خراسانی ( آنندراج ).و رجوع به اشک جگرگون و اشک حنائی و اشک خون آلوده و اشک خونی و اشک خونین شود.