اشک تاک

لغت نامه دهخدا

اشک تاک. [ اَ ک ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اشک دختر تاک. کنایه از شراب انگور :
به اشک تاک بشویند زخمهای مرا
که شیشه برسر من خشکی خمار شکست.
صائب.
اشک تاک ار می پرستی عذرخواه من بس است
این رگ ابر از گناهان پاک میسازد مرا.
صائب ( از آنندراج ).
و رجوع به اشک دختر تاک شود.

فرهنگ فارسی

و اشک دختر تاک . کنایه از شراب انگور.

پیشنهاد کاربران

بپرس