دیکشنری
مترجم
بپرس
اشپوخته
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
اشپوخته. [ اِ ت َ / ت ِ ] ( ن مف ) پاشیده. فشانده. || بهم درآمیخته بود. ( لغت نامه حافظ اوبهی ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک