اشوبگر

/~ASubgar/

مترادف اشوبگر: ( آشوبگر ) آشوب طلب، اخلالگر، بلواطلب، شورشگر، فتنه جو، مخل، مفتن، مفسده جو، هلالوش جو، دلبر، دلفریب، فتان، فتنه انگیز

متضاد اشوبگر: ( آشوبگر ) آشتی طلب، سازشگر، مصلح

معنی انگلیسی:
agitator, rowdy, troublemaker, turbulent

لغت نامه دهخدا

( آشوب گر ) آشوب گر. [ گ َ ] ( ص مرکب ) فتنه جوی. فتان.

فرهنگ فارسی

( آشوبگر ) ( صفت ) ۱ - فتنه جوی شورش خواه . ۲ - فتان : دلبر آشوبگر .
آشوب کننده، فتنه انگیز، فتنه جو
( آشوب گر ) فتنه جوی

فرهنگ معین

( آشوبگر ) (گَ )(ص فا. )۱ - فتنه جوی ، شورش - خواه . ۲ - فتان .

فرهنگ عمید

( آشوبگر ) ۱. آشوب کننده.
۲. فتنه انگیز.
۳. فتنه جو.

واژه نامه بختیاریکا

( آشوبگر ) ورقتنا

دانشنامه عمومی

آشوبگر (فیلم). آشوبگر ( انگلیسی: Agitator ) فیلمی ژاپنی به کارگردانی تاکاشی میکه محصول سال ۲۰۰۱ است.
عکس آشوبگر (فیلم)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

آشوبگر
۱. آشوب کننده. ۲. فتنه انگیز. ۳. فتنه جو.

مترادف ها

agitator (اسم)
اشوبگر، اتش زا، اسباب ب هم زدن مایعات، اتش افروز

exciter (اسم)
محرک، اشوبگر، برانگیزنده

rioter (اسم)
اشوبگر، شورشی، بلواگر

troublemaker (اسم)
اشوبگر، مزاحم

پیشنهاد کاربران

بپرس