اشهی. [ اَ ها ] ( ع ن تف ) آرزودارنده تر. مرغوبتر. ( آنندراج ). آرزوآورده تر. ( از منتخب ) ( غیاث ). آرزوکننده تر. دوست داشته تر. آرزومندتر. خواهنده تر. ( ناظم الاطباء ). شهی تر. مطلوبتر. خوشمزه تر. لذیذتر. بامزه تر. خوشتر. آرزوانگیزتر. آرزوآورنده تر : و من سجعات الاساس ، اللحم المبرز اشهی و النفس الیه اشره. اشهی من الخمر. النفعه ادسمه و اشهاه اَمرؤه. ( شریشی ، شرح مقامات حریری ).آن تلخوش که صوفی ام الخبائثش خوانداشهی لنا و احلی من قبلةالعذارا.حافظ. || آزورتر.- امثال : اشهی من کلبة بنی اقصی .اشهی من کلبة حومل .