اشهل
لغت نامه دهخدا
اشهل. [ اَ هََ ] ( اِخ ) ابن اراش ، فرزند انماربن اراش ، از قبیله نزار در عهد جاهلیت بودو او فرزندان بسیار داشت. و اشهل از بجیله دختر صعب بن سعد عشیرة بود. رجوع به بلوغ الارب ج 1 ص 306 شود.
اشهل. [ اَ هََ ] ( اِخ ) ابن حاتم. از محدثان و روات بود که یزیدبن عمرو از وی روایت کرد و او از موسی بن علی بن رباح لخمی و ابن عون روایت دارد. رجوع به عیون الاخبار ج 2 ص 153 و 187 شود.
فرهنگ فارسی
ابن حاتم از محدثان و روات بود که یزید بن عمرو از وی روایت کرد و او از موسی بن عسلی بن رباح لخمی و ابن عون روایت دارد .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید