اشهاب. [ اِ ] ( ع مص ) اشهاب سنة قوم را؛لاغر گردانیدن سال مواشی قوم را، کذا فی نسخة من القاموس. ( منتهی الارب ). اشهاب عام قوم را؛ برهنه کردن ضیاع و مرغزارهای آنان را از گیاه و ریشه کن کردن آنها را. ( از المنجد ). || اشهاب فحل ؛ بچه سبزخنگ آوردن گشن. ( منتهی الارب ). بچه های سبزخنگ آوردن فحل. ( از اقرب الموارد ).