اشنویه

/~oSnaviyye/

لغت نامه دهخدا

اشنویه. [ اُ ی َ ] ( اِخ ) حمداﷲ مستوفی آرد: شهری وسط است در میان کوهستان بر یک مرحله ارمیه افتاده در غرب مایل قبله. هوایش خوشتر از ارمیه بود و آبش از اودیه ای که از آن جبال برمیخیزد. حاصلش غله و دیگر حبوبات و انگور بود و مردمش بیشتر سنی اند و صدوبیست پاره دیه از توابع اوست و ضیاعش را نیز حاصلی نیکوست ، حقوق دیوانیش نوزده هزاروسیصد دینار است. ( نزهة القلوب مقاله 3 ص 86 ). و رجوع به ص 84 و 80 و 241 همان کتاب و فهرست جغرافیای غرب شود. و در فرهنگ جغرافیایی ایران آمده است : نام یکی از بخشهای شهرستان ارومیه است. این بخش درجنوب شهرستان ارومیه واقع شده و حدود آن بشرح زیر میباشد: از شمال به دهستان باراندوزچای ، از جنوب و خاور به بخش سلدوز، از باختر به خاک عراق. قسمت جنوبی بخش تقریباً جلگه و هوای آن معتدل است. محصول عمده آن غلات ، توتون و سیگار است. هوای قسمت شمالی کوهستانی سردسیر و محصول عمده آن غلات ، توتون و لبنیات است.آب این بخش از رودخانه اشنویه و چشمه سارها و آب کوهستان ( برف و باران ) تأمین میگردد. شغل عمده ساکنان این بخش کشاورزی و گله داری است. بخش اشنویه از دو دهستان بنام حومه و دشت بیل تشکیل شده و جمع قراء آن 74 و جمعیت آن در حدود 14370 تن است. مرکز این بخش قصبه اشنویه میباشد. || اشنویه ( حومه ) نام یکی از دهستان های دوگانه بخش اشنویه شهرستان ارومیه است. قراء این دهستان در اطراف بخش واقع شده و هوای آن سردسیر و کوهستانی است. آب آن از رودخانه اشنویه و چشمه سارها تأمین میشود و محصول عمده آن غلات ،حبوبات ، توتون و لبنیات است. راه شوسه نقده و ارومیه از این دهستان میگذرد. جمع قراء دهستان 60 و جمعیت آن در حدود 12920 تن است. قراء مهم آن بشرح زیر است : ده شمس بالا و پائین ، دهگرجی ، حسن نوران ، خالدآباد،نالوس ، نرزیوه ، هیق ، سنگان ، نالیوان. مرکز دهستان قصبه اشنویه میباشد. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

اشنویه. [ اُ ی َ ] ( اِخ ) قصبه مرکز دهستان و بخش اشنویه شهرستان ارومیه ، در 110هزارگزی جنوب آن شهرستان که در مسیر شوسه نقده - مهاباد واقع است و محلی است دره ، سردسیر و مالاریائی. سکنه آن 2212 تن است. آب آن از رودخانه اشنویه و محصول آن غلات ، حبوبات ، توتون و شغل اهالی کاسبی و زراعت و گله داری و صنایع دستی جاجیم بافی است. راه شوسه و در حدود 150 باب مغازه و دکان ، ادارات دولتی ، دسته ژاندارمری و 5 دبستان دارد. مختصات جغرافیائی : طول 45 درجه و 6 دقیقه ، عرض 37 درجه و 2 دقیقه و 30 ثانیه ، ارتفاع 1530 متر، اختلاف ساعت با تهران 25 دقیقه و 12 ثانیه یعنی 12 ظهر اشنویه ساعت 12 و 25 دقیقه و 12 ثانیه در تهران است. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ). رجوع به اشنو و اشنه شود.

فرهنگ فارسی

یکی از بخشهای رضائیه است که بیش از ۵٠ د ه دارد و از شمال برضائیه از شرق به سلدوز از جنوب به رواندوز و از غرب به دره قاسم لو محدود می شود و مرکز آن به همین نام است .
قصبه مرکز دهستان و بخش اشنویه شهرستان رضائیه ۱۱٠ هزار گزی جنوب رضائیه که در مسیر شوسه رضائیه نقده مهاباد واقع است و محلی است دره سردسیر و مالاریایی .

پیشنهاد کاربران

حمد الله مستوفی نام این شهر را اشنویه آورده
اگر هم اوچ ناوا باشه تلفظ ترکیه نه اینکه ریشه ترکی باشه
چنان که شما ارس که یک واژه فارسی چند هزار ساله هست آراز تلفظ میکنید.
چه هدفی دارید از این که القا کنید آذربایجان زیستگاه تنها یک قوم هست؟
...
[مشاهده متن کامل]

آذربایجان خودش هیچ بار قومی نداره و به سرزمینی گفته می شده که آتش مقدس درش نگاه داشته می شده
نظامی گنجوی که همشهری خودتون بوده این نام رو آذربایگان آورده که همون بایگانی آذر یا آتشه
به صد نیرنگ و دستان راه و بی راه
به آذربایگان آورد بنگاه ( نظامی، خسرو و شیرین )
و زیستگاه چندین قوم بوده و است
کرد داره ترک داره ارمنی داره آشوری داره تات داره تالش داره و. . .
که صدها سال بی دعوا کنار هم زیستن

شهری از استان آزربایجان غربی کنونی است، نام اصلی آن 👈 "" اوچ نووا "" می باشد و ریشه تورکی دارد.
شهر و شهرستانی کردنشین ، با طبیعت بکر و زیبا
نام شهر اشنویه از زبان کلدانی ( اشنو ) ، به معنای قلعه ، برج ، سنگر و حصار است. در کتیبه تاریخی ، کوروش از ایالت
اشنو ناک نام برده شده که همان اشنویه فعلی است و ظاهراً باج وخراج بسیار سنگینی به کوروش می پرداخته است . همچنین در فرهنگ دهخدا در مقابل واژه ( اشنه ) چنین نوشته شده: شهری است در آذربایجان غربی ، گیاهی است خوشبو وسفید رنگ که بر درختهای صنوبر می پیچد و رشد می کند
...
[مشاهده متن کامل]

ولی کرد ها ، این شهر را شْنْو می نامند و می گویند

شنو. کردی ینی جای سرسبزاز کلمه شین میاید
تلفظ کردی آن شنۆ است
لطفا روایات جعلی نسازید، واقعیات عیانند
شهری کردنشین در آذربایجان غربی

بپرس