دیکشنری
مترجم
بپرس
اشنجان
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
اشنجان. [ ] ( اِخ ) از طسوج جوزه و جرکان. ( تاریخ قم ص 119 ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک