دیکشنری
مترجم
بپرس
اشناج
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
اشناج. [ اِ ] ( ع مص ) اشناج جلد؛ ترنجیده شدن و درهم کشیده شدن پوست از گرما یا سرما. ( از المنجد ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک