دیکشنری
مترجم
بپرس
اشمیزاز
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
اشمیزاز. [ اِ ] ( ع مص ) رجوع به اشمئزاز شود.
فرهنگ فارسی
منقبض وگرفته شدن، رمیدن، مکروه وناخوش داشتن چیزی، بیزاری ونفرت داشتن ازچیزی ، نفرت، بیزاری، رمیدگی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها