اشمونی

لغت نامه دهخدا

اشمونی. [ اَ ] ( ص نسبی ) منسوب به اشمون.( سمعانی ). || جامه اشمونی ؛ جامه ای از کالاهای بخارا بود. رجوع به شرح احوال رودکی ص 65 شود.

اشمونی. [ اُ ] ( اِخ ) ابواسماعیل ضمام بن اسماعیل بن مالک معافری اشمونی در اسکندریه بسال 185 هَ. ق. درگذشت. ( از معجم البلدان ).

اشمونی. [ اَ ] ( اِخ ) ( 900 هَ. ق. ) ابوالحسن علی بن محمد شافعی اشمونی ملقب به نورالدین. از دانشمندان عصر خویش بود و در نحو و منطق مهارت داشت. او راست :شرح الفیه ابن مالک در نحو و صرف. ( از ریحانةالادب ). رجوع به معجم المطبوعات و بلوغ الارب ج 3 ص 21 شود.

اشمونی. [ اَ ] ( اِخ ) احمدبن محمدبن منصور اشمونی مصری نحوی حنفی. متوفی بسال 809 هَ. ق. او راست : التحفةالادبیة فی علم العربیة. لامیة فی النحو. شرح اللامیة. ( از اسماءالمؤلفین ج 1 ستون 119 ). و صاحب روضات آرد: ابن حجر درباره او نقل کرده است که در عربیت فاضل بود و در فنون دست داشت. در نحو لامیه ای بسرود که بعلو قدر وی در فن شعر شهادت دهد و شرح مفیدی بر لامیه مزبور بنوشت. همچنین او را تصنیفی است در فضیلت لااله الااﷲ. وی در 18 شوال سال 809 هَ. ق. در گذشت. ( از روضات الجنات ص 83 ).

اشمونی. [ اَ ] ( اِخ ) احمدبن عبدالکریم بن محمدبن عبدالکریم اشمونی الشافعی. از عالمان دین بود. او راست : القول المتین فی بیان امورالدین طبع حجر ص 8. منارالهدی فی بیان الوقف و الابتدا ( تجوید ) بولاق 1286 ص 260 آداب. ( از معجم المطبوعات ).

اشمونی. [ اَ ] ( اِخ ) هَجَنَّعبن قیس حارثی اشمونی. از حوثرةبن مهر و از حذیفةبن یمان روایت کرد و عبدالعزیزبن صالح و سعیدبن راشد و عبدالرحمن بن رزین و خلادبن سلیمان از او روایت دارند... ابوسعید عبدالرحمن بن احمدبن یونس حافظ گفت : هجنع در اشمون صعید مصر سکونت داشت و گمان میکنم وی از محدثان کوفه بود. ابوسعد سمعانی نیز وی را همچون ابن یونس آورده است جز اینکه وی او را به اشموس نسبت داده و گفته است او از اهل اشموس بود که قریه ای از صعید مصر است. ( از معجم البلدان ). و رجوع به اشموسی شود.

فرهنگ فارسی

ابن قیس حارثی اشمونی از حوثره بن مهر و از حذیقه بن یمان روایت کرد و عبدالعزیز بن صالح و سعید بن راشد و عبد الرحمن بن رزین و خلاد بن سلیمان ازو روایت دارند .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اُشْمونی ، ابوالحسن نورالدین علی بن محمد بن عیسی (۸۳۸ - ۹۱۷ یا ۹۱۸ق /۱۴۳۵-۱۵۱۱ یا ۱۵۱۲م )، فقیه ، نحوی و مقری شافعی مذهب مصری است.
وی در ناحیه «قناطر السباع » زاده شد.در آغاز، چنانکه معمول آن زمان بود، قرآن و چند منظومه فقهی و ادبی را از برنمود و از حدود ۱۶ سالگی ، در درس شیوخ زمان خود حاضر شد. او فقه ، اصول فقه ، کلام ، ادب ، فرائض (تقسیم ارثقرائات و حتی ذکر و تصوف را نزد مشاهیر زمان همچون بلقینی ، ابوبکر ابن محمد حصنی ، نورالدین عجمی و شمس الدین جزری فرا گرفت تا خود از ۸۶۴ق به تعلیم جویندگان علم و معرفت همت گمارد و شهرتی یافت و شاگردانی به دور خود گرد آورد.
← قضاوت شهر دمیاط
اشمونی در نحو ، اصول فقه ، فقه ، منطق و کلام تألیفاتی پدید آورده است که عمدتاً شرح و تفصیل متنهای کهن تر بوده است .این آثار، برخی در قالب نظم (منظومه های تعلیمی ) و برخی ، نثر (شرح یا حاشیه )، صورت مکرر یافته است :
← منهج السالک الی الفیة ابن مالک
(۱) محمد ابن ایاس ، بدائع الزهور، به کوشش محمد مصطفی ، قاهره ، ۱۴۰۴ق / ۱۹۸۴م .(۲) عبدالحی ابن عماد ، شذرات الذهب ، بیروت ، دارالفکر.(۳) سالم عبدالرزاق احمد، فهرس مخطوطات مکتب الاوقاف العامة فی الموصل ، وزارت اوقاف ، بغداد.(۴) بغدادی ، هدیه .(۵) حاجی خلیفه ، کشف .(۶) زرکلی ، اعلام .(۷) محمد سخاوی ، الضوء اللامع ، بیروت ، دار مکتبة الحیاة.(۸) عبدالوهاب شعرانی ، الطبقات الصغری ، به کوشش عبدالقادر احمد عطا، قاهره ، ۱۳۹۰ق /۱۹۷۰م .(۹) محمد شوکانی ، البدر الطالع ، قاهره ، ۱۳۴۸ق .(۱۰) محمد صبان ، حاشیة الصبان علی شرح الاشمونی ، قاهره ، داراحیاء الکتب العربیه .(۱۱) محمد غزی ، الکواکب السائرة، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت ، ۱۹۴۵م .

پیشنهاد کاربران

بپرس