اشموئیل

لغت نامه دهخدا

اشموئیل. [ اِ ] ( اِخ ) پیغمبری از یهود بود که طالوت را بسلطنت بنی اسرائیل برگزید. صاحب حبیب السیر آرد: در وقتی که عالی نام امام مدبر بنی اسرائیل بود. اشمویل علیه السلام متولد گشت. به اتفاق ائمه اخبار نسب آن پیغمبر بزرگوار به لاوی بن یعقوب علیه السلام می پیوست. اما در نام پدر عالی مقامش خلاف است. محمدبن جریر الطبری گوید: نام پدر اشمویل ، دیان بن علقمه بود و حمداﷲ مستوفی و زمره ای دیگر از مورخین اسم او را بلقانا گفته اند و مادر اشمویل عجوزه ای بود عقیم مسماة به حنه و چنانچه در معالم التنزیل مسطور است پیوسته آن عجوزه از حضرت واهب العطایا ولدی رشید می طلبید و در اواخر عمر مسألت اوبه اجابت رسید شمویل حامله شد و چون در درج نبوت ازصدف وجود او تولد نمود، حنه گفت : «سمع اﷲ دعائی » و این لفظ به لغت عبری مرادف اشمویل است لاجرم آن جناب به این اسم موسوم شد و چون مدت چهل وهشت سال از عمر اشمویل علیه السلام درگذشت ، به وصول مرتبه بلند رسالت مشرف گشت و بنی اسرائیل در غایت سرور و بهجت به وی گرویدند و به تجدید احکام شریعت موسوی پرداختند و از اشمویل علیه السلام التماس نمودند که برای ما پادشاهی تعیین فرمای تا در رکاب او با جباران شام و کافران خون آشام جهاد و قتال کنیم و اشمویل بعد از آن یازده سال مقتدای بنی اسرائیل بود. بموجب وحی سماوی ، طالوت رابه سلطنت موسوم گردانید و طالوت به مقاتله جالوت که در آن زمان حاکم اهل طغیان بود رفته ، جالوت به زخم سنگ داود علیه السلام بقتل رسید و طالوت مظفر و منصورمراجعت فرمود و مدت دعوت اشمویل بروایت امام محی السنه چهل سال و بقول طبری سی سال و بعقیده حمداﷲ مستوفی دوازده سال بود. بنا به روایت اول عمر عزیزش هشتاد سال باشد و بقول ثانی هفتاد سال و بروایت ثالث پنجاه ودو سال ( واﷲ اعلم بحقایق الامور و الاحوال ) ( حبیب السیر چ خیام ص 112 ). رجوع به شمویل و ص 113 - 116 و ص 191 همان جلد و قاموس کتاب مقدس ذیل سموئیل شود.

فرهنگ فارسی

پیغمبری از یهود بود که طالوت را بسلطنت بنی اسرائیل برگزید .

پیشنهاد کاربران

در مورد این پیامبر یهود و نصب طالوت به عنوان اولین پادشاه توسط وی، مخالفت قوم و در نهایت شکست جالوت و پیروزی طالوت و سروسامان دادن به احوال قوم یهود، در قرآن کریم آیات 246 تا 251 آورده شده است. به عنوان مثال:
...
[مشاهده متن کامل]

أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلإِ مِن بَنِی إِسْرَائِیلَ مِن بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُواْ لِنَبِیٍّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِکاً نُّقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللّهِ قَالَ هَلْ عَسَیْتُمْ إِن کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ أَلاَّ تُقَاتِلُواْ قَالُواْ وَمَا لَنَا أَلاَّ نُقَاتِلَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِن دِیَارِنَا وَأَبْنَآئِنَا فَلَمَّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْاْ إِلاَّ قَلِیلاً مِّنْهُمْ وَاللّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ ( بقره246 )
آیا مشاهده نکردی جمعی از بنی اسرائیل را بعد از موسی، که به پیامبر خود گفتند: �زمامدار ( و فرماندهی ) برای ما انتخاب کن! تا ( زیر فرمان او ) در راه خدا پیکار کنیم. پیامبر آنها گفت: �شاید اگر دستور پیکار به شما داده شود، ( سرپیچی کنید، و ) در راه خدا، جهاد و پیکار نکنید!� گفتند: �چگونه ممکن است در راه خدا پیکار نکنیم، در حالی که از خانه ها و فرزندانمان رانده شده ایم، ( و شهرهای ما به وسیله دشمن اشغال، و فرزندان ما اسیر شده اند ) ؟!� اما هنگامی که دستور پیکار به آنها داده شد، جز عدّه کمی از آنان، همه سرپیچی کردند. و خداوند از ستمکاران، آگاه است.

بپرس