اشمط

لغت نامه دهخدا

اشمط. [ اَ م َ ] ( ع ص ) مرد سپیدسیاه موی. ج ، شُمط. ( منتهی الارب ). مرد دومویه یعنی نیم پیر. ( آنندراج ). نیم پیر. ( دستوراللغة ). آمیزه موی. دوموی. ( زوزنی ) ( تاج المصادر ). مرد دوموی یعنی نیم پیر.دوموی. و انثی شَمْطاء. ج ، شُمْط. ( مهذب الاسماء ).

پیشنهاد کاربران

بنا بگفته حضرت علی اشمط فردی است که بر ضد دین ( خوارج ) قیام خواهد کرد وتوسط مردی از اهل بیت کشته خواهد شد:از کتاب علی از زبان علی