اشغر
لغت نامه دهخدا
اشغر.[ اَ غ َ ] ( ع ص ) اسب سرخ فش و اشقر. ( ناظم الاطباء ). بمعنی اشقر که غالباً در اسب و بندرت در انسان استعمال شود. ( فرهنگ شعوری ) .
فرهنگ فارسی
اسب سرخ فش و اشقر بمعنی اشقر که غالبا در اسب و بندرت در انسان استعمال شود .
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
خارپشت
سیخ چوله
جوجه تیغی
هست حیوانی که نامش اشغرست
او به زخم چوب زفت و لمترست
✏ �مولانا�
سیخ چوله
جوجه تیغی
هست حیوانی که نامش اشغرست
او به زخم چوب زفت و لمترست
✏ �مولانا�