لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( صفت ) دولتی که ناحیه ای را بزور و بر خلاف حق تصرف کند .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. سپاهیانی که به زور به کشور دیگر داخل شده و تمام یا قسمتی از آن را تصرف کنند.
پیشنهاد کاربران
چپانگر
اشغالگری فقط در مکان نیست بلکه بدترین نوع اشغال و تصرف روح و جسم انسان است که در قدیم به صورت بردگی بود و اینک اشغال هویت و نمادهای هویتی بویژه زبان یک جمعیت است.
محتلل
اشعالگر:ازاد شدن_فرو گیر_تخلیه کردن
مخالف کلمه اشغال انصراف، تخلیه کردن ، آزاد شدن
اشغالگر= فروگیر