[ویکی فقه] اِشعار و تقلید از اعمال و مناسک حج قران می باشد.
اِشعار از ریشه «ش -ع -ر» و در لغت به معنای علامت گذاشتن و خون درآوردن، و تقلید از ریشه «ق -ل -د» افکندن قلاّده بر گردن است و در اصطلاح، اِشعار شکافتن کوهان شتر و خون آلود کردن آن به علامت اختصاص آن به قربانیِ حجّ است و تقلید، آویختن ریسمان، کفش کهنه یا کمربند بر گردن شتر، گاو و گوسفند به علامت قربانی است.
اِشعار و تقلید در عصر جاهلیت
اِشعار و تقلید ریشه در عصر جاهلیت دارد. مردمان جاهلی کفش یا قلاده ای بر گردن حیوانات آماده شده برای قربانی حجّ، می انداختند یا بر پوست و کوهان شتر جراحتی ایجاد می کردند تا راهزنان در آن طمع نکنند و حرمت و قداست آن ها را رعایت کنند و مردم نیز بدانند که این حیوان برای قربانی حجّ است. این احترام تا آن جا در میان مردم رایج بود که حتی در شدت گرسنگی، دست به سوی آن ها دراز نمی کردند. حاجیان نه تنها نسبت به حیوانات بلکه گاهی در اندام خود نیز نشانهایی می گذاشتند؛ آنان در هنگام رفتن به حجّ پوست درختی مخصوص و هنگام بازگشت، گردنبندی از مو یا پوست درختان حرم بر گردن می افکندند و بدین وسیله خود را از گزند دشمنان حفظ می کردند، زیرا به احترام حجّ، کسی متعرض حال مسافران خانه خدا نمی شد. طبرسی از فرّاء نقل می کند که در دوران جاهلیت اهل حرم با پوست درختان حرم و دیگران با مو و پشم و غیر آن تقلید می کردند.
اِشعار از ریشه «ش -ع -ر» و در لغت به معنای علامت گذاشتن و خون درآوردن، و تقلید از ریشه «ق -ل -د» افکندن قلاّده بر گردن است و در اصطلاح، اِشعار شکافتن کوهان شتر و خون آلود کردن آن به علامت اختصاص آن به قربانیِ حجّ است و تقلید، آویختن ریسمان، کفش کهنه یا کمربند بر گردن شتر، گاو و گوسفند به علامت قربانی است.
اِشعار و تقلید در عصر جاهلیت
اِشعار و تقلید ریشه در عصر جاهلیت دارد. مردمان جاهلی کفش یا قلاده ای بر گردن حیوانات آماده شده برای قربانی حجّ، می انداختند یا بر پوست و کوهان شتر جراحتی ایجاد می کردند تا راهزنان در آن طمع نکنند و حرمت و قداست آن ها را رعایت کنند و مردم نیز بدانند که این حیوان برای قربانی حجّ است. این احترام تا آن جا در میان مردم رایج بود که حتی در شدت گرسنگی، دست به سوی آن ها دراز نمی کردند. حاجیان نه تنها نسبت به حیوانات بلکه گاهی در اندام خود نیز نشانهایی می گذاشتند؛ آنان در هنگام رفتن به حجّ پوست درختی مخصوص و هنگام بازگشت، گردنبندی از مو یا پوست درختان حرم بر گردن می افکندند و بدین وسیله خود را از گزند دشمنان حفظ می کردند، زیرا به احترام حجّ، کسی متعرض حال مسافران خانه خدا نمی شد. طبرسی از فرّاء نقل می کند که در دوران جاهلیت اهل حرم با پوست درختان حرم و دیگران با مو و پشم و غیر آن تقلید می کردند.
wikifeqh: اشعار_و_تقلید
[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است
از اعمال و مناسک حج قِران
اِشعار از ریشه «ش ـ ع ـ ر» و در لغت به معنای علامت گذاشتن و خون درآوردن و تقلید از ریشه «ق ـ ل ـ د» افکندن قلاّده بر گردن است و در اصطلاح، اِشعار شکافتن کوهان شتر و خون آلود کردن آن به علامت اختصاص آن به قربانیِ حج است و تقلید، آویختن ریسمان، کفش کهنه یا کمربند بر گردن شتر، گاو و گوسفند به علامت قربانی است.
اِشعار و تقلید ریشه در عصر جاهلیت دارد. مردمان جاهلی کفش یا قلاده ای بر گردن حیوانات آماده شده برای قربانی حج می انداختند یا بر پوست و کوهان شتر جراحتی ایجاد می کردند تا راهزنان در آن طمع نکنند و حرمت و قداست آنها را رعایت کنند و مردم نیز بدانند که این حیوان برای قربانی حج است. این احترام تا آنجا در میان مردم رایج بود که حتی در شدت گرسنگی، دست به سوی آنها دراز نمی کردند. حاجیان نه تنها نسبت به حیوانات بلکه گاهی در اندام خود نیز نشانهایی می گذاشتند؛ آنان در هنگام رفتن به حج پوست درختی مخصوص و هنگام بازگشت، گردنبندی از مو یا پوست درختان حرم بر گردن می افکندند و بدین وسیله خود را از گزند دشمنان حفظ می کردند، زیرا به احترام حج کسی متعرض حال مسافران خانه خدا نمی شد. طبرسی از فرّاء نقل می کند که در دوران جاهلیت اهل حرم با پوست درختان حرم و دیگران با مو و پشم و غیر آن تقلید می کردند.
اِشعار و تقلید از وظایف قارِن (انجام دهنده حجّ قِران) است. حج قِران یکی از اقسام سه گانه حج و وظیفه کسانی است که کمتر از 48 میل با مکه فاصله دارند. در حج تمتّع و اِفراد (همچنین در عمره مفرده و تمتّع) اِحرام بستن فقط با تلبیه (گفتن لبیّک اللهم لبیّک...) تحقق می یابد ولی در حج قِران، حاجی باید پیش از احرام قربانی را همراه خود داشته باشد و احرام بستن قارِن همان گونه که با تلبیه تحقق می یابد با اشعار یا تقلید نیز حاصل می شود. به ابوحنیفه کراهت بلکه حرمت اشعار نسبت داده شده است زیرا اشعار نوعی مُثله کردن و موجب آزار و شکنجه حیوان است.
وی گفته: اشعار پیامبر صلی الله علیه و آله، در سال ششم هجری نیز مشروعیت آن را نمی رساند زیرا کار پیامبر صلی الله علیه و آله واقعه ای منحصر به صدر اسلام بوده است. ابویوسف در برابر قول منسوب به ابوحنیفه می گوید: اِشعار مباح است زیرا از یک سو از جمله شعائر اسلامی حج است و از سوی دیگر نوعی مُثله است و آنچه بر سنت و بدعت مشتمل باشد، مباح است زیرا هم مشتمل بر مصلحت و هم دارای مفسده است. با صرفنظر از نقد استدلال های این دو، در میان شیعه نیز سید مرتضی و ابن ادریس گفته اند: قارِن با اشعار و تقلید نباید محرم شود بلکه مانند دیگران باید با تلبیه محرم شود. به شیخ طوسی و ابن براج و ابن حمزه نیز نسبت داده شده که احرام با اِشعار و تقلید تنها در صورتی مشروع است که انعقاد احرام به تلبیه ممکن نباشد.
علامه نیز در قواعد می گوید: قارِن هر کدام از اِشعار و تقلید را که به همراه تلبیه انجام دهد دیگری بر او مستحب خواهد بود. در برابر این اقوال، بیشتر فقهای فریقین اِشعار را همانند تقلید جایز می دانند، زیرا روایات بر جواز آن دلالت دارد. افزون بر آن که اِشعار به حرمت مثله کردن ربطی ندارد. مشابه این گونه علامتگذاری ها بر روی گوش، بینی یا سایر اعضای بدن حیوانات به ویژه در چار پایان، از دوران های گذشته مرسوم بوده است تا گلّه ها به راحتی از یکدیگر جدا شوند یا شترانی که در بیابان ها رها می شوند پس از چندین سال صاحبان آنها مشخص گردند. قائلان به جواز اشعار، برخی سمت راست و برخی جانب چپ کوهان شتر را جای اشعار قرار داده اند و برخی نیز قائل به تخییر شده اند.
در سوره مائده خطاب به مؤمنان فرمان پاس داشتن حرمت شعائراللّه داده شده است. «یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لاتُحِلّوا شَعئِرَاللّهِ ... (سوره مائده/5،2) در معنای «شعائراللّه» میان مفسران گفتگوست و برخی تا 8 معنا برای آن نقل کرده اند؛ لیکن از قرآن استفاده می شود که این واژه با مراسم و مناسک حج ارتباط دارد.(سوره بقره/2، 158؛ سوره حج/22، 32، 36) شیخ طوسی از گروهی نقل می کند که «شعائراللّه» شترهایی است که برای حج اشعار شده است.
از اعمال و مناسک حج قِران
اِشعار از ریشه «ش ـ ع ـ ر» و در لغت به معنای علامت گذاشتن و خون درآوردن و تقلید از ریشه «ق ـ ل ـ د» افکندن قلاّده بر گردن است و در اصطلاح، اِشعار شکافتن کوهان شتر و خون آلود کردن آن به علامت اختصاص آن به قربانیِ حج است و تقلید، آویختن ریسمان، کفش کهنه یا کمربند بر گردن شتر، گاو و گوسفند به علامت قربانی است.
اِشعار و تقلید ریشه در عصر جاهلیت دارد. مردمان جاهلی کفش یا قلاده ای بر گردن حیوانات آماده شده برای قربانی حج می انداختند یا بر پوست و کوهان شتر جراحتی ایجاد می کردند تا راهزنان در آن طمع نکنند و حرمت و قداست آنها را رعایت کنند و مردم نیز بدانند که این حیوان برای قربانی حج است. این احترام تا آنجا در میان مردم رایج بود که حتی در شدت گرسنگی، دست به سوی آنها دراز نمی کردند. حاجیان نه تنها نسبت به حیوانات بلکه گاهی در اندام خود نیز نشانهایی می گذاشتند؛ آنان در هنگام رفتن به حج پوست درختی مخصوص و هنگام بازگشت، گردنبندی از مو یا پوست درختان حرم بر گردن می افکندند و بدین وسیله خود را از گزند دشمنان حفظ می کردند، زیرا به احترام حج کسی متعرض حال مسافران خانه خدا نمی شد. طبرسی از فرّاء نقل می کند که در دوران جاهلیت اهل حرم با پوست درختان حرم و دیگران با مو و پشم و غیر آن تقلید می کردند.
اِشعار و تقلید از وظایف قارِن (انجام دهنده حجّ قِران) است. حج قِران یکی از اقسام سه گانه حج و وظیفه کسانی است که کمتر از 48 میل با مکه فاصله دارند. در حج تمتّع و اِفراد (همچنین در عمره مفرده و تمتّع) اِحرام بستن فقط با تلبیه (گفتن لبیّک اللهم لبیّک...) تحقق می یابد ولی در حج قِران، حاجی باید پیش از احرام قربانی را همراه خود داشته باشد و احرام بستن قارِن همان گونه که با تلبیه تحقق می یابد با اشعار یا تقلید نیز حاصل می شود. به ابوحنیفه کراهت بلکه حرمت اشعار نسبت داده شده است زیرا اشعار نوعی مُثله کردن و موجب آزار و شکنجه حیوان است.
وی گفته: اشعار پیامبر صلی الله علیه و آله، در سال ششم هجری نیز مشروعیت آن را نمی رساند زیرا کار پیامبر صلی الله علیه و آله واقعه ای منحصر به صدر اسلام بوده است. ابویوسف در برابر قول منسوب به ابوحنیفه می گوید: اِشعار مباح است زیرا از یک سو از جمله شعائر اسلامی حج است و از سوی دیگر نوعی مُثله است و آنچه بر سنت و بدعت مشتمل باشد، مباح است زیرا هم مشتمل بر مصلحت و هم دارای مفسده است. با صرفنظر از نقد استدلال های این دو، در میان شیعه نیز سید مرتضی و ابن ادریس گفته اند: قارِن با اشعار و تقلید نباید محرم شود بلکه مانند دیگران باید با تلبیه محرم شود. به شیخ طوسی و ابن براج و ابن حمزه نیز نسبت داده شده که احرام با اِشعار و تقلید تنها در صورتی مشروع است که انعقاد احرام به تلبیه ممکن نباشد.
علامه نیز در قواعد می گوید: قارِن هر کدام از اِشعار و تقلید را که به همراه تلبیه انجام دهد دیگری بر او مستحب خواهد بود. در برابر این اقوال، بیشتر فقهای فریقین اِشعار را همانند تقلید جایز می دانند، زیرا روایات بر جواز آن دلالت دارد. افزون بر آن که اِشعار به حرمت مثله کردن ربطی ندارد. مشابه این گونه علامتگذاری ها بر روی گوش، بینی یا سایر اعضای بدن حیوانات به ویژه در چار پایان، از دوران های گذشته مرسوم بوده است تا گلّه ها به راحتی از یکدیگر جدا شوند یا شترانی که در بیابان ها رها می شوند پس از چندین سال صاحبان آنها مشخص گردند. قائلان به جواز اشعار، برخی سمت راست و برخی جانب چپ کوهان شتر را جای اشعار قرار داده اند و برخی نیز قائل به تخییر شده اند.
در سوره مائده خطاب به مؤمنان فرمان پاس داشتن حرمت شعائراللّه داده شده است. «یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لاتُحِلّوا شَعئِرَاللّهِ ... (سوره مائده/5،2) در معنای «شعائراللّه» میان مفسران گفتگوست و برخی تا 8 معنا برای آن نقل کرده اند؛ لیکن از قرآن استفاده می شود که این واژه با مراسم و مناسک حج ارتباط دارد.(سوره بقره/2، 158؛ سوره حج/22، 32، 36) شیخ طوسی از گروهی نقل می کند که «شعائراللّه» شترهایی است که برای حج اشعار شده است.
wikiahlb: اِشعار_و_تقلید
[ویکی حج] الگو:اِشعار و تقلید
اِشعار و تقلید: از سبب های انعقاد اِحرام در حج قِران بر پایه برخی مذاهب اسلامی
اِشعار و تقلید: از سبب های انعقاد اِحرام در حج قِران بر پایه برخی مذاهب اسلامی
wikihaj: اشعار_و_تقلید
[ویکی اهل البیت] اِشعار و تقلید. این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است
از اعمال و مناسک حج قِران
اِشعار از ریشه «ش ـ ع ـ ر» و در لغت به معنای علامت گذاشتن و خون درآوردن و تقلید از ریشه «ق ـ ل ـ د» افکندن قلاّده بر گردن است و در اصطلاح، اِشعار شکافتن کوهان شتر و خون آلود کردن آن به علامت اختصاص آن به قربانیِ حج است و تقلید، آویختن ریسمان، کفش کهنه یا کمربند بر گردن شتر، گاو و گوسفند به علامت قربانی است.
اِشعار و تقلید ریشه در عصر جاهلیت دارد. مردمان جاهلی کفش یا قلاده ای بر گردن حیوانات آماده شده برای قربانی حج می انداختند یا بر پوست و کوهان شتر جراحتی ایجاد می کردند تا راهزنان در آن طمع نکنند و حرمت و قداست آنها را رعایت کنند و مردم نیز بدانند که این حیوان برای قربانی حج است. این احترام تا آنجا در میان مردم رایج بود که حتی در شدت گرسنگی، دست به سوی آنها دراز نمی کردند. حاجیان نه تنها نسبت به حیوانات بلکه گاهی در اندام خود نیز نشانهایی می گذاشتند؛ آنان در هنگام رفتن به حج پوست درختی مخصوص و هنگام بازگشت، گردنبندی از مو یا پوست درختان حرم بر گردن می افکندند و بدین وسیله خود را از گزند دشمنان حفظ می کردند، زیرا به احترام حج کسی متعرض حال مسافران خانه خدا نمی شد. طبرسی از فرّاء نقل می کند که در دوران جاهلیت اهل حرم با پوست درختان حرم و دیگران با مو و پشم و غیر آن تقلید می کردند.
اِشعار و تقلید از وظایف قارِن (انجام دهنده حجّ قِران) است. حج قِران یکی از اقسام سه گانه حج و وظیفه کسانی است که کمتر از 48 میل با مکه فاصله دارند. در حج تمتّع و اِفراد (همچنین در عمره مفرده و تمتّع) اِحرام بستن فقط با تلبیه (گفتن لبیّک اللهم لبیّک...) تحقق می یابد ولی در حج قِران، حاجی باید پیش از احرام قربانی را همراه خود داشته باشد و احرام بستن قارِن همان گونه که با تلبیه تحقق می یابد با اشعار یا تقلید نیز حاصل می شود. به ابوحنیفه کراهت بلکه حرمت اشعار نسبت داده شده است زیرا اشعار نوعی مُثله کردن و موجب آزار و شکنجه حیوان است.
وی گفته: اشعار پیامبر صلی الله علیه و آله، در سال ششم هجری نیز مشروعیت آن را نمی رساند زیرا کار پیامبر صلی الله علیه و آله واقعه ای منحصر به صدر اسلام بوده است. ابویوسف در برابر قول منسوب به ابوحنیفه می گوید: اِشعار مباح است زیرا از یک سو از جمله شعائر اسلامی حج است و از سوی دیگر نوعی مُثله است و آنچه بر سنت و بدعت مشتمل باشد، مباح است زیرا هم مشتمل بر مصلحت و هم دارای مفسده است. با صرفنظر از نقد استدلال های این دو، در میان شیعه نیز سید مرتضی و ابن ادریس گفته اند: قارِن با اشعار و تقلید نباید محرم شود بلکه مانند دیگران باید با تلبیه محرم شود. به شیخ طوسی و ابن براج و ابن حمزه نیز نسبت داده شده که احرام با اِشعار و تقلید تنها در صورتی مشروع است که انعقاد احرام به تلبیه ممکن نباشد.
از اعمال و مناسک حج قِران
اِشعار از ریشه «ش ـ ع ـ ر» و در لغت به معنای علامت گذاشتن و خون درآوردن و تقلید از ریشه «ق ـ ل ـ د» افکندن قلاّده بر گردن است و در اصطلاح، اِشعار شکافتن کوهان شتر و خون آلود کردن آن به علامت اختصاص آن به قربانیِ حج است و تقلید، آویختن ریسمان، کفش کهنه یا کمربند بر گردن شتر، گاو و گوسفند به علامت قربانی است.
اِشعار و تقلید ریشه در عصر جاهلیت دارد. مردمان جاهلی کفش یا قلاده ای بر گردن حیوانات آماده شده برای قربانی حج می انداختند یا بر پوست و کوهان شتر جراحتی ایجاد می کردند تا راهزنان در آن طمع نکنند و حرمت و قداست آنها را رعایت کنند و مردم نیز بدانند که این حیوان برای قربانی حج است. این احترام تا آنجا در میان مردم رایج بود که حتی در شدت گرسنگی، دست به سوی آنها دراز نمی کردند. حاجیان نه تنها نسبت به حیوانات بلکه گاهی در اندام خود نیز نشانهایی می گذاشتند؛ آنان در هنگام رفتن به حج پوست درختی مخصوص و هنگام بازگشت، گردنبندی از مو یا پوست درختان حرم بر گردن می افکندند و بدین وسیله خود را از گزند دشمنان حفظ می کردند، زیرا به احترام حج کسی متعرض حال مسافران خانه خدا نمی شد. طبرسی از فرّاء نقل می کند که در دوران جاهلیت اهل حرم با پوست درختان حرم و دیگران با مو و پشم و غیر آن تقلید می کردند.
اِشعار و تقلید از وظایف قارِن (انجام دهنده حجّ قِران) است. حج قِران یکی از اقسام سه گانه حج و وظیفه کسانی است که کمتر از 48 میل با مکه فاصله دارند. در حج تمتّع و اِفراد (همچنین در عمره مفرده و تمتّع) اِحرام بستن فقط با تلبیه (گفتن لبیّک اللهم لبیّک...) تحقق می یابد ولی در حج قِران، حاجی باید پیش از احرام قربانی را همراه خود داشته باشد و احرام بستن قارِن همان گونه که با تلبیه تحقق می یابد با اشعار یا تقلید نیز حاصل می شود. به ابوحنیفه کراهت بلکه حرمت اشعار نسبت داده شده است زیرا اشعار نوعی مُثله کردن و موجب آزار و شکنجه حیوان است.
وی گفته: اشعار پیامبر صلی الله علیه و آله، در سال ششم هجری نیز مشروعیت آن را نمی رساند زیرا کار پیامبر صلی الله علیه و آله واقعه ای منحصر به صدر اسلام بوده است. ابویوسف در برابر قول منسوب به ابوحنیفه می گوید: اِشعار مباح است زیرا از یک سو از جمله شعائر اسلامی حج است و از سوی دیگر نوعی مُثله است و آنچه بر سنت و بدعت مشتمل باشد، مباح است زیرا هم مشتمل بر مصلحت و هم دارای مفسده است. با صرفنظر از نقد استدلال های این دو، در میان شیعه نیز سید مرتضی و ابن ادریس گفته اند: قارِن با اشعار و تقلید نباید محرم شود بلکه مانند دیگران باید با تلبیه محرم شود. به شیخ طوسی و ابن براج و ابن حمزه نیز نسبت داده شده که احرام با اِشعار و تقلید تنها در صورتی مشروع است که انعقاد احرام به تلبیه ممکن نباشد.