اشطاء

لغت نامه دهخدا

اشطاء. [ اِ ] ( ع مص ) شَطء، برآوردن درخت. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || صاحب پسر بالغ شدن کسی و صاحب پسر همچو خود گردیدن یعنی پسرش بالغ و مانند پدر شدن. ( منتهی الارب ). بالغ شدن پسر و مانند پدر شدن. ( از اقرب الموارد ).

اشطاء. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ شَطْء، بمعانی شاخ و برگ درخت و کشت ، و آنچه در گرد ریشه های درخت برآید. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به شطء شود.

پیشنهاد کاربران