اشرف زاده

لغت نامه دهخدا

اشرف زاده. [ اَ رَدَ ] ( اِخ ) احمد عزالدین بن محمد فخرالدین ازنیقی معروف به اشرف زاده. از احفاد شیخ عبداﷲ الهی بود و بسال 1152 هَ. ق. درگذشت. او راست : انیس الجنان در تفسیر قرآن. زبدةالبیان در تصوف. مشوق العشاق. و دیوان شعر بزبان ترکی. ( از اسماء المؤلفین ج 1 ستون 173 ).

اشرف زاده. [ اَ رَ دَ ] ( اِخ ) برسوی ، احمد ضیاءالدین بن فخرالدین عبدالقادر معروف به اشرف زاده برسوی حنفی. از مشایخ طریقت تصوف بود و بسال 1224 هَ. ق. درگذشت. او راست : ذیل گلدسته بلیغ که آنرا به گلزار صلحا نامیده است. و وفیات عرفا از سال 1196 تا سال 1219 هَ. ق. و مشوق العشاق در موعظه. ( از اسماء المؤلفین ج 1 ستون 183 ).

اشرف زاده. [ اَ رَ دَ ] ( اِخ ) برسوی ، عبدالقادر نجیب الدین بن شیخ عزالدین احمد معروف به اشرف زاده برسوی حنفی متخلص به سری. شیخ زاویه قادریه در ازنیق بود و بسال 1202 هَ. ق. درگذشت. او راست : دیوان شعر بترکی.سرّالدوران در تصوف. و مولد نبی ( ص ) که منظومه ای بزبان ترکی است. ( از اسماء المؤلفین ج 1 ستون 604 ).

فرهنگ فارسی

برسوی عبد القادر نجیب الدین بن شیخ عز الدین احمد معروف به اشرف زاده برسوی حنفی متخلص به سری شیخ زاویه قادریه درازنیق بود و بسال ۱۲٠۲ ه.ق در گذشت .

پیشنهاد کاربران

بپرس