اشذاذ. [ اِ ] ( ع مص ) سخن نادر گفتن. ( منتهی الارب ). اَشَذَّ الرجل ؛ جاءبقول شاذّ نادّ. ( اقرب الموارد ). اَشَذَّ الشی َٔ؛ یکسر کرد آنرا و بنهایت رسانید آنرا. ( منتهی الارب ). اَشَذَّ الشی َٔ؛ نحّاه و اقصاه. ( اقرب الموارد ). || تنها و نادر کردن کسی را. ( منتهی الارب ). اَشَذَّه ُ؛ ندره عن جمهوره. شذّ عن الجماعة؛ ندر عنهم و انفرد. ( اقرب الموارد ).