لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
اشتیاق داشتن، تشنه بودن، ارزومند بودن
اشتیاق داشتن، مناسب بودن، میل داشتن، ارزوی چیزی را داشتن
اشتیاق داشتن، گرسنگی دادن، گرسنه کردن، گرسنه شدن
ارزو داشتن، ارزو کردن، اشتیاق داشتن، هوش داشتن، بلند پروازی کردن، استنشاق کردن
ارزو کردن، اشتیاق داشتن، مشتاق بودن
ارزو کردن، اشتیاق داشتن
اشتیاق داشتن، ارزومند چیزی بودن، مردد ودودل بودن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
شوق در سر داشتن
دل در کسی/چیزی داشتن