اشتیار

لغت نامه دهخدا

اشتیار. [ اِ ] ( ع مص ) انگبین چیدن. استشارة. اِشارة. شَور. شیار. شیارة. مَشار. مَشارة. || فربه شدن ستور. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از ذیل اقرب الموارد از تاج العروس ).

پیشنهاد کاربران