لغت نامه دهخدا
- بااشتها ؛ متمایل به غذا.
- بی اشتها ؛ آنکه به غذا میل ندارد.
- پراشتها ؛ کسی که بسیار متمایل به غذا است.
- کم اشتها ؛ آنکه اندک به غذا مایل است.
- امثال :
اشتهای مردان زیر دندان .
یک گل زغال بردار اشتهایت را بترسان. یکی نان نداشت بخورد پیاز میخورد اشتهایش وا شود. ( از فرهنگ نظام ).
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید