اشتغال ورزیدن

لغت نامه دهخدا

اشتغال ورزیدن. [ اِ ت ِ وَ دَ ]( مص مرکب ) به کاری سرگرم شدن. به کاری مشغول شدن.

فرهنگ فارسی

بکاری سرگرم شدن . بکاری مشغول شدن .

پیشنهاد کاربران

دست خوش کردن به چیزی ؛ بدان پرداختن :
به که بکاری بکنی دست خوش
تا نشوی پیش کسان دستکش.
نظامی.

بپرس