اشتطاط

لغت نامه دهخدا

اشتطاط. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) جور کردن بر کسی در حکم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ستم کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). از حد درگذشتن. ( زوزنی ). || دور رفتن ستور به چرا. || دور شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

پیشنهاد کاربران

اِشتِطاط:
١. ستم کردن از کسی در بازی فرمان ( حُکم )
٢. ستم کردن
٣. از اندازه درگذشتن، از مرز گذشتن، مرز شکستن
۴. درو رفتن ستور به چرا
۵. دور شدن

بپرس