اشترچران. [ اُ ت ُ چ َ ] ( نف مرکب ) ساربان. اشتردار. راعی. شترچران. و رجوع به شترچران شود.
فرهنگ فارسی
( اسم صفت ) ساربان شتربان .
فرهنگ عمید
کسی که شتر می چراند، آن که پیشه اش شترچرانی است و شتران را به چراگاه می برد: که دارند اسیران خود را معذب / به صحرانوردی و اشترچرانی (محتشم کاشانی: ۴۱۶ ).