اشتات
لغت نامه دهخدا
اشتات. [ اِ ] ( ع مص ) پراکنده کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع : شت پراکندگان متفرقها
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [جمعِ شَتات] = شتات
پیشنهاد کاربران
ایزدبانوی سنجشگر اعمال ما در روز پسین
این ایزدبانو نماد مهربانی و واسطه ای برای آمرزش گناهان است
این ایزدبانو نماد مهربانی و واسطه ای برای آمرزش گناهان است
نام ایزد عدالت پرور که در یست هیجدهم به نام اشتاد یشت در وصف او سروده شده و در زبان اوستایی ارشتات و در پهلوی اشتات است. ( ( به آن ارشتاد نیز گته اند. ) )