اشبال
لغت نامه دهخدا
- ابواشبال ؛ شیر بیشه. ( ناظم الاطباء ).
اشبال. [ اِ ] ( ع مص ) مهربانی کردن بر کسی. || اعانت نمودن. || اشبلت المراءة علی ولدها؛ پرورد آن بیوه زن بچه را و شوی نکرد. ( از ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
( اِ ) [ ع . ] (مص م . )۱ - یاری کردن . ۲ - روآوردن .
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
اشبال ( به لاتین: Eshbal ) یک منطقهٔ مسکونی در اسرائیل است که در Misgav Regional Council واقع شده است.