اشبار. [ اِ ] ( ع مص ) مال را به کسی دادن. عطا کردن. ( منتهی الارب ). عطا دادن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). بخشش کردن. اشبار. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ شِبْر. ( دهار ) ( منتهی الارب ). و آن یک بدست است ، وآن مابین سر ابهام و سر خنصر است. وجبها. بدستها.
فرهنگ فارسی
جمع شبر . و آن یک بدست است و آن ما بین سر ابهام و سر خنصر است و جبما بدستها .