اشامیدنی

/~ASAmidani/

مترادف اشامیدنی: ( آشامیدنی ) شربت، مشروب، نوشابه، نوشیدنی

متضاد اشامیدنی: ( آشامیدنی ) خوردنی

معنی انگلیسی:
drinkable, beverage, drink, potable, sweet, [n.] beverage, fresh

لغت نامه دهخدا

( آشامیدنی ) آشامیدنی. [ دَ ] ( ص لیاقت ) درخور آشامیدن. سزاوار نوشیدن. || که نوشیدن آن بتوان. || که نوشیدن آن واجب است. || ( اِ ) آنچه آشامند. مقابل خوردنی. شراب. مشروب. شربت. حسو. ( دهار ). نوشیدنی. شروب.

فرهنگ فارسی

( آشامیدنی ) ( صفت ) ۱ - لایق آشامیدن در خور نوشیدن نوشیدنی . ۲ - آنچه که بتوان نوشید . ۳ - آنچه که نوشیدن آن لازم باشد. ۴ - آنچه را که آشامند مقابل خوردنی .
در خور آشامیدن

فرهنگ عمید

( آشامیدنی ) آب، شربت، نوشابه، و هر چیزی که مناسب آشامیدن باشد، نوشیدنی.

مترادف ها

beverage (اسم)
نوشابه، شربت، مشروب، اشامیدنی، خورش

drink (اسم)
نوشابه، مشروب، اشامیدنی

potable (صفت)
مشروب، اشامیدنی، قابل شرب، نوشیدنی

فارسی به عربی

شراب

پیشنهاد کاربران

بپرس